خراسان جنوبی؛ سرزمین طلای سرخ، دیار کویرهای رویایی
استان خراسان جنوبی (سومین استان پهناور ایران) با مساحت 150800کیلومترمربع و با شرایط اقلیمی متنوع در شرق کشور واقع شده است. این استان با مرکزیت بیرجند، از شمال به استان خراسان رضوی و از شرق به طول 331 کیلومتر دارای مرز مشترک با کشور افغانستان بوده و از غرب به استان های یزد، اصفهان و سمنان و از جنوب به استان های کرمان و سیستان و بلوچستان محدود میگردد. خراسان جنوبی بر اساس تقسیمات کشوری، در سال 1383 با مصوبه هیأت دولت و مجلس شورای اسلامی با حضور چهار شهرستان از خراسان بزرگ منتزع شد. در حال حاضر این استان دارای 11 شهرستان، 28 شهر، 25 بخش، 61 دهستان و 3555 آبادی می باشد. شهرستان های این استان شامل بیرجند، قاینات، طبس، فردوس، نهبندان، سرایان، سربیشه، درمیان، بشرویه، خوسف و زیرکوه می باشند. ناحیه ای که امروزه بیرجند جزء کوچکی از آن را تشکیل می دهد، قهستان نام دارد. قهستان ناحیهای نسبتا کوهستانی و ناهموار می باشد که به دلیل شرایط جغرافیایی و موقعیت مکانی در معرض حوادث و جریانات مختلف تاریخی قرار داشته و به خصوص در مسیر حوادث پس از ظهور اسلام نقش نسبتا مهمی داشته است. سابقه تاریخی این منطقه به سی تا سی و پنج هزار سال قبل از میلاد با توجه به یافته های به دست آمده از غار خونیک در جنوب قاین برمی گردد. تولید ابزار پیشرفته از سنگ و تولید سفال از دیگر پیشرفت های بشر اولیه می باشد که نشانه های تولید آن را در عصر مس سنگی (هزاره پنجم و چهارم ق.م) در باغستان فردوس می توان مشاهده کرد. بررسی های اخیر در شهرستان های استان خراسان جنوبی منجر به شناسایی و معرفی محوطه های پیش از تاریخی خصوصا دوران مس سنگی و مفرغ در منطقه خراسان جنوبی و به طور عام قهستان شده که نمونه این یافته ها در شهرستان های نهبندان، خوسف، سربیشه، زیرکوه، سرایان، بیرجند و منطقه خضری و دشت بیاض می توان مورد مطالعه قرار داد. در دوره تاریخی و براساس کتیبه های هخامنشی و نوشته های مورخان یونانی، قهستان خاستگاه یکی از اقوام آریایی به نام ساگارتی و بخشی از چهاردهمین ساتراپی هخامنشی به شمار می آمده است. سنگ نگاره های کال جنگال خوسف و لاخ مزار کوچ و همچنین محوطه های تاریخی متعلق به این دوره در غالب نقاط استان نشان از اهمیت این منطقه خصوصا در دوران اشکانی و ساسانی دارد که در مسیر ارتباطی شرق به غرب دو امپراتوری بزرگ آن روزگار بوده است. پس از فتح قهستان توسط اعراب در سال 29ه.ق، قهستان توسط والیان خلفا اداره می شد و تا سال 259 ه.ق در سیطره عباسیان بود و مدتی نیز جزء قلمرو صفاریان و امرای محلی سیستان بود. از زمان حسن صباح تا تهاجم سپاه هلاکوخان مغول، این منطقه به یکی از مراکز عمده سیاسی فرقه اسماعیلیه تبدیل شد و بعد از الموت، مهمترین مقر حضور فداییان این فرقه بود که با حمله هلاکو طومارشان در هم پیچیده شد. حدود قهستان در دوره های مختلف تاریخی یکسان نبوده، ولی به طور کلی از ساختار طبیعی منطقه تبعیت داشته است. این ساختار عبارت است از منطقه کوهستانی گسترده ای که از شمال غربی به دشت کویر و از جنوب غربی و جنوب، به کویر لوت و از شرق به دشت نااُمید و بیابان ها و شوره زارهای غرب افغانستان کنونی، محدود می شده و ناحیه وسیعی را شامل قاینات، زیرکوه، گناباد، فردوس، طبس، بیرجند و نهبندان بوده است. البته این محدوده همزمان با تغییر و تحولات سیاسی و نظامی و قدرت و ضعف حکومت های مرکزی ایران تا حدودی تغییر یافته و گاهی تا کاشمر، تربت حیدریه کنونی و تربت جام و نواحی اطراف آنها تا جنوب نیشابور را در بر می گرفته است. ناحیه مزبور که محدوده وسیعی از خوسف (در غرب) تا طبس مسینا (در شرق) را شامل می شود، در مسیر راه های ارتباطی مهمی بوده که صفحات جنوبی کشور را به هرات، نیشابور و خراسان بزرگ متصل می کرده است. به عبارت دیگر، ناحیه مورد نظر در محل تلاقی سه ناحیه مهم به شرح زیر قرار داشته است: ناحیه خراسان بزرگ در شمال، نواحی داخلی فلات و صفحات جنوبی ایران در غرب و جنوب غربی و ناحیه سند و سیستان در جنوب شرقی؛ علاوه بر این، ناحیه بیرجند به واسطه وضعیت توپوگرافی و اقلیم نامساعد و همچنین دوری اش از مراکز سیاسی قدرت، زمینه ساز حوادث تاریخی خاص هم شده است.از تعداد تقریبی 300 رشته و زیررشته شناسایی شده و کددار صنایع دستی در سطح کشور ، بیش از 80 رشته در سطح استان خراسان جنوبی فعالیت داشته یا دارند که در این کتابچه به اختصار به اهم رشته های بومی این استان پرداخته شده است.