محوطۀ گبری مُود در استان خراسان جنوبی، شهرستان سربیشه و در بخش مُود این شهرستان در فاصله ۲۹ کیلومتری جنوب شرقی بیرجند واقع شده است. این محوطه در میانۀ دشتی معروف به دشت نخودی، بین دو رشته کوه باغران در جنوب و رشته کوه مؤمنآباد در شمال قرار دارد و حلقه اتصال خراسان و سیستان در دوران تاریخی است.
محمد فرجامی دکترای باستانشناسی و کارشناس میراثفرهنگی استان خراسان جنوبی در یادداشتی نوشت: بخشهای جنوبی دشت دارای اقلیم کوهستانی است و دارای آب و هوای نسبتاً سردی است که وضعیت اقلیمی آن را نسبت به نیمه شمالی دشت متفاوت کرده است. منبع آب این محوطه احتمالاً رودخانۀ فصلی و کاریزهایی (که در حال حاضر خشک شدهاند) بوده که در جنوب و شرق محوطه از جنوب به شمال حفر شدهاند.
ارتفاع این محوطه از سطح دریا ۱۷۹۹ متر است. گسترۀ این محوطه در حدود ۱۴. ۵ هکتار و ارتفاع آن در بلندترین نقطه به حدود ۱۰ متر میرسد. محوطۀ مُود شامل دو پشته در مجاورت یکدیگر است که در محور شمالغربی-جنوبشرقی قرار گرفتهاند (نقشۀ ۲). پشتۀ شمالغربی (مُود الف) ارتفاع بیشتری نسبت به پشتۀ جنوبشرقی (مُود ب) دارد.
شواهد معماری و عکس هوایی از گبری مُود ب نشان از یک سازه دایرهای شکل درون یک محیط بیضی-شکل است که اطراف آن خندقی حفر شده است. سازههای معماری شناسایی شده در فصول گذشتۀ کاوش، شامل بخشهایی از یک دیوار چینهای ستبر به پهنای نزدیک به دو متر و بلندایی کمی بیش از ۱ متر است که این دیوار را میتوان مربوط به سازۀ دایرهای شکل مشابه ساختار معماری تپه تخچرآباد در ۲۵ کیلومتری شمالغرب محوطه، در دشت بیرجند دانست.
با توجه به مدارک به دست آمده از کاوش، به نظر میرسد بارو در مرحلۀ سکونت، یعنی دورۀ هخامنشی ساخته شده باشد. بارو بدین شکل ساخته شده که چینهها به صورت قطعات منظم در کنار هم چیده شده و فاصله بسیار اندکی که بین این چینهها وجود داشته را با لاشهسنگ و یا قطعات شکسته خشت پر کردهاند. در مرحلۀ سکونتی جدیدتر، دورۀ اشکانی و سپس آغاز ساسانی، دیوارهای داخلی سازه، عمدتاً خشتی بوده که در برخی قسمتها، با خشتهای ۱۰×۴۰×۴۰ و ۸×۳۸×۳۸ سانتیمتر ایجاد شدهاند.
به نظر میرسد بیشترین بقایای برجای مانده در پشتۀ گبری مُود ب مربوط به این دورۀ سکونتی است. سقف فضاها احتمالاً با گنبدهای خشتی بوده و درگاهیها با تختهسنگهای بزرگ و دراز مسقف شده بودند. نوع چینش خشتها و تخریب آنها که به صورت همزمان و یکدست در کاوش فصل سوم در گمانۀ D به دست آمد، نشان از یک رویداد طبیعی (احتمالاً زلزله) در منطقه دارد.
در مجموع به نظر میرسد ساختارهای معماری در تپۀ مُود با مصالح چینه، خشت و لاشهسنگ روی بستر رسوبی و بدون پیسازی ایجاد شدهاند. وجود قطعات سنگساب ناقص و کامل نشده، احتمالاً حاکی از وجود کارگاه تراش سنگ و تهیۀ سنگ آسیاب، دستاس، مشتۀ سنگ و نظایر آن در این بخش از محوطه است.
بررسی و مطالعۀ یافتههای به دست آمده از فصول گذشتۀ کاوش گبری مُود ب که بیشتر شامل سفال و معماری است، استقرار از دورۀ هخامنشی تا ساسانی را نشان میدهد. با وجود این، با توجه به دادههای به دست آمده از کاوش، محوطۀ گبری مُود در دوره اشکانی دارای بیشترین وسعت استقراری بوده و این دوره مهمترین دورۀ استقراری تپه است. همچنین بیشترین مناسبات و پیوندهای فرهنگی تپۀ گبری مُود با مناطق پیرامونی خود در دوره اشکانی، با حوزۀ فرهنگی سیستان بوده است.
این محوطه در اواخر دوره ساسانی متروک شده است. یافتههای به دست آمده از محوطۀ گبری مُود نمونهای از سکونتگاههای معمولی در شرق ایران به ویژه در دورۀ اشکانی است.
عکس جلد مجله مطالعات سیستان و بلوچستان که مقاله ای با عنوان THE GABRI MOD SITE (MOD B), THE CONNECTING RING BETWEEN KHORASAN
AND SISTAN REGIONS IN THE HISTORICAL ERA به چاپ رسیده است، مربوط به سفالینههای شاخص دوره اشکانی محوطه گبری مود است.